جدول جو
جدول جو

معنی خرد شمردن - جستجوی لغت در جدول جو

خرد شمردن(بَ دَ)
ناچیز گرفتن. کوچک شمردن. غمص. احتقار. استحقار. تحقیر. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
ریز کردن، کوبیدن و نرم کردن
فرهنگ فارسی عمید
(بَ جَ دَ)
بقسمتهای ریزه ریزه شکستن. به اجزاء کوچک شکستن. شکستن بقطعات خرد. بقطعات کوچک بریدن. (یادداشت بخط مؤلف). تصغیر. (دهار). اصغار. (تاج المصادر بیهقی) :
بامها را فرسب خرد کنی
از گرانیت گر شوی بر بام.
رودکی.
بدان گرزۀ گاوسر دست برد
بزد بر سرش ترک را کرد خرد.
فردوسی.
بزخمی کزوغ وراخرد کرد
چنین حرب سازند مردان مرد.
عسجدی (از آنندراج).
چنان بلطف همی پرورد که مروارید
دگر بقهر چنان خرد میکند که سفال.
سعدی.
- خرد کردن پول، پولی با قیمتی بیشتر را بچند پول کم قیمت معادل آن بدل کردن و آنرا دادن و پولهای کوچک تر در عوض ستدن.
- خرد کردن سبزی یا گوشت یا قند، بقطعات ریز بریدن آن.
- خرد کردن هیزم، بقطعات کوچک شکستن آن.
- سبزی خرد کردن برای کسی، چاپلوسی کردن برای او
لغت نامه دهخدا
(بَ جَ تَ)
ریزه ریزه شدن. بپاره های کوچک شکستن. (یادداشت بخط مؤلف). شکستن بقطعات خرد. صغر. (دهار). انفراک. (یادداشت بخط مؤلف) :
سؤال منکر را پاسخ آنچنان دادم
که خرد شد ز دبوسش ز پای تاتارم.
سوزنی.
سپاهی از حبش کافور می برد
شد اندر نیمه ره کافوردان خرد.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(وَ مَ دَ)
ناچیز انگاشتن. بهیچ ناگرفتن. پست شمردن. حقیر گرفتن. احتقار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مُ مَ تَ)
بهیچ شمردن. بچیزی نشمردن. رجوع به باد و باد داشتن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از خرد شدن
تصویر خرد شدن
ریزه ریزه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد شمردن
تصویر باد شمردن
بهیچ شمردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
((خُ کَ دَ))
از هم پاشیدن، ریزریز کردن، کشتن، نابود کردن
فرهنگ فارسی معین
ریزریز کردن، شکستن، له کردن، درهم شکستن، نابود کردن، تبدیل کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
لسحقٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
Crunching
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
croquer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
カリカリする
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
کرنچ کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
চূর্ণ করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
kusaga
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
çıtırdatma
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
바삭거리다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
mengerikan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
לכרסם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
कुरकुराना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
เคี้ยว
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
crujir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
scricchiolare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
estalar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
咬的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
chrupać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
хрумтіти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
knirschen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
хрустящий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خرد کردن
تصویر خرد کردن
kraken
دیکشنری فارسی به هلندی